از سوی دیگر براساس گفته مسئولان پیشین وزارت علوم رشد تولید علم در ایران بهطور متوسط 18برابر سایر کشورهای اسلامی است. از طرف دیگر تب مدرک گرایی در کشور ما بهشدت بالا گرفته، سد کنکور مقاطع کاردانی و کارشناسی با افزایش بیرویه ظرفیت آموزش عالی شکسته شده است. اکنون رقابت فقط برای ورود به برخی رشتههاست. تعداد دانشآموختگان بیکار در مقایسه با بیکاران دیپلم و زیر دیپلم 10به یک است. این در حالی است دانش آموختگان از مهارتهای اولیه و ابتدایی برخوردار نیستند و حتی بسیاری از آنها در رشتههایی فارغالتحصل شدهاند که اشباع شده است و نیاز به آنها سالها مرتفع شده است.
دانشگاهها ارتباطی با صنعت ندارند، بدون توجه به نیاز آنها پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف از سالها پیش ادامه دارد. طرح آمایش سرزمین پیاده نشده است و برای مثال مراکز آموزش عالی یک قطب کشاورزی در رشتههای صنعتی که ارتباطی به نیازهای منطقه ندارد دانشجو تربیت میکند. بازار کار هم بسیار هوشمندانه عمل میکند و بهصرف داشتن مدرک دانشگاهی در فلان رشته، فردی را جذب نمیکند.
بدینترتیب هرروز بر تعداد دانش آموختگانی که منتظر استخدام در دستگاههای دولتی هستند افزوده میشود.بسیاری از دانش آموختگان مقطع کارشناسی با توجه به شرایط فوق تنها راه برون رفت از این وضعیت را روی آوردن به تحصیلات تکمیلی میدانند و به همین دلیل تعداد داوطلبان کنکور ارشد سال آینده 58هزار نفر بیشتر از داوطلبان کنکور سراسری است.
اکنون ظرفیت آموزش عالی خالی مانده است و دانشگاهها به کارخانههای تولید انبوه مدرک تبدیل شدهاند. رئیسجمهور نیزهفته گذشته در اجلاس روسای دانشگاهها بر درستی این نکات صحه گذارد، «امروز در کشور به دانشگاهی نیاز داریم که دارای اثر تولید قدرت و ثروت بوده و علم و پژوهش آن به بهبود وضعیت زندگی مردم در جامعه منتهی شود. چرا دانشگاه ما با بازار کار ما تناسب ندارد. چرا ما دانشجو تربیت میکنیم. با این همه مشکلات مالی که ما داریم البته دولت هر قدر توان داشته باشد، هر چه پول در دانشگاه هزینه شود هزینه نیست، درآمد است.
اما به هر حال دانشگاه باید بهگونهای دانشجو را تربیت کند که بتواند معضلات اجتماعی ما را حل کند. » اکنون خروجی آموزش عالی با نیازهای جامعه همخوانی ندارد، هر روز بر تعداد دارندگان مدرک کارشناسی ارشد و دکتری افزوده میشود، نتایج تحقیقات و ایدهها به ثروت ملی و رفاه اجتماعی منتهی نمیشود.باید توجه داشت، تعداد مقالات علمی تنها یکی از شاخصهای توان علمی کشور است، این پرسش همچنان بیپاسخ مانده، با وجود کسب این جایگاه در تولید مقالات علمی چرا نمود خاصی از بهبود شاخصهای علمی در بخشهای صنعت و فناوری کشور بروز نکرده است.
البته میدانیم رسیدن نتایج تحقیقات علمی به مرحله عمل فرایندی زمانبر است، ولی طی این چند سال باید تعدادی از این تولیدات علمی به ثروت ملی تبدیل میشد که چنین نشده است. این مهم بر عهده کدام وزارتخانه یا سازمان است، ما جزو معدود کشورهایی هستیم که در آن تلاش دانشمندان به جز در برخی رشتهها در حد مقاله میماند و تلاشی برای تجاریسازی آنها نمیشود.
این در حالی است که برای مثال در امپریال کالج لندن اگر نوآوری یا اختراعی به ثبت برسد، در همان دانشگاه و به کمک دانشجویان تجاریسازی میشود. سال86رسما اعلام شد از هر 30هزار ایده محققان ایرانی، تنها یک ایده تجاریسازی میشود. البته همان سال غلامحسین رحیمی، رئیس وقت سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی با اعلام تدوین آییننامه تجاریسازی نتایج تحقیقات تأکید کرد:
نتایج تحقیقات و پژوهشها باید به ثروت تبدیل شود. افزون بر این در همان سال معاون علمی و فناروی رئیسجمهور از اجرایی شدن قویترین برنامه حمایت از نخبگان در دنیا تا یک سال آینده در ایران خبر داد. واقعیت این است که رشد تولید علم و افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی تأثیری در افزایش ثروت ملی نداشته است و بهنظر میرسد تولید علمی در کشور ما تنها برای ثبت در مجلات علمی جهان انجام میشود.